كارايى دين
كارايى دين
4- قطعات ماشين را مى سازيم . 5 - قطعات ساخته شده را مونتاژ و به يكديگر متّصل مى كنيم . و در نهايت با يك راننده ماهر، اتومبيل ساخته شده را هدايت مى كنيم . دين نيز همين پنج عمل را روى انسان انجام مى دهد: كار اوّل كار اوّل دين ، كشف انسان است . انسانى كه خودش را فراموش كند، راهش ، رهبرش و هدفش را گم كند، تا سرحد يك حيوان تنزّل مى كند و چون هدف اصلى خود را تنها رفاه و زندگى مادّى مى داند مانند يك مرده مى شود كه ديگر حقّ در او اثر نمى كند و همچون گرگ مى شود در دريدن ، روباه مى شود در حيله ، موش مى شود در دزدى ، سنگ مى شود در قساوت . اين انسان گم شده بايد پيدا شود، خودش را بشناسد و كشف كند. اگر دين نباشد، ما نمى توانيم به خوبى و درستى خود را كشف كنيم و بشناسيم ، لذا كسانى كه با انبيا ارتباطى ندارند، انسان را به درستى نشناخته اند، برخى از آنها مى گويند: انسان در اصل حيوان بوده است و برخى ديگر مى گويند: جوهره انسان شهوت است ومنشاء تمامى حركات اوشهوات اوست ، برخى انسان را حيوانى اقتصادى مى دانند كه منشاء تمامى حركات او شكم اوست . اساساً آنها زندگى و سعادت و خوشبختى را به گونه ديگرى فهميده اند و معنا كرده اند. دين به ما مى گويد: اى بشر! تو شهوت و شكم نيستى ، امتياز و كمال تو در اينها نيست . حتّى امتياز تو به پرواز كردن ، بلند كردن وزنه و خانه ساختن نيست ، زيرا حيوانات در تمامى اين امور از تو برتر و بالاترند. اگر نگاهى به قرآن كنيم به راحتى درمى يابيم كه اسلام چگونه انسان را معرّفى مى كند. در برخى آيات مى فرمايد: 1- تو خليفه خدا هستى . 2- هر چه در زمين و آسمان است براى توست 3- تو حامل امانت الهى هستى 4- در تو از روح خدا دميده شده است 5 - تو بهترين مخلوق خدا در آفرينشى .6- ما تو را گرامى داشتيم .(7- ما تو را فضيلت داديم .( و سپس هشدار مى دهد كه مبادا خود را فراموش كنى و گم كنى ، كه خسارت ببينى و در تجارتت سود نكنى ، مبادا خود را ارزان بفروشى و به غير خدا بفروشى ، و اين جاست كه انسان از خود مى پرسد: اگر من براى زندگى مادّى و اشباع غرائز حيوانى آفريده شده ام ، پس چرا هستم ؟ و چرا اين همه نبوغ و استعداد و آرزو در من قرار داده شده است ؟ كار دوّم كار ديگر دين ، استخراج اين معدن كشف شده است . انسان بايد استخراج شود از ظلم ها، جهل ها، تفرقه ها، خرافات ، شرك ها و.... چنانكه قرآن مى فرمايد: (يُخرجُهم من الظلماتِ الى النّور)( خداوند مؤ منان را از تاريكى ها به سوى نور خارج مى سازد. كار سوّم دين ، انسان را در بوته حوادث ذوب مى كند، همان گونه كه آهن در كوره ذوب مى شود. دين ، عشق به بى نهايت را در انسان ايجاد وآدمى را به آن وصل مى كند، آن گاه بى نهايت كوچك را در بى نهايت بزرگ ذوب مى كند. آرى ، انسان به كمك دين وبر اثر مناجات وبا توبه وگريه ، ذوب شده وناخالصى هاى او جدا مى گردد. كار چهارم كار چهارم دين ، تربيت فردى انسان است . برنامه هاى خودسازى ، از راه عبادت و تقواپيشگى و شكوفا كردن صفات نيك وكمال انسانى ، يعنى ساختن يك مهره مفيد وانسان واقعى ؛ همان كارى كه پيامبر اسلام در دوران مكّه و در زمان خفقان انجام دادند. تمام دستوراتى كه جنبه اجتماعى ندارد در اين مسير قرار مى گيرد تا انسان ها يك به يك ساخته شوند. عبادت هاى فردى ، مقدّمه خودسازى وخودسازى مقدّمه جامعه سازى است . تربيت جامعه را بايد از تربيت افراد آغاز كنيم . خداوند از پيامبرش مى خواهد ابتدا خودش را پاكيزه گرداند، (وثِيابِكَ فَطهّر)) در مرحله دوّم مى فرمايد: به زنان و دخترانت بگو پاك باشند، (قل لا زواجك وبَناتك ...)(در مرحله سوّم خويشان نزديك خود را انذار كند، (و اءنذر عشيرتك الاقربين )( و در مرحله چهارم ، ماءمور انذار اهل مكّه واطراف آن مى گردد. (لِتُنذرَ اُمّ القُرى و مَن حَولَها)( آن گاه نوبت به ارشاد وهدايت جهانيان مى رسد. (كافّةً لِلنّاس )كار پنجم كار پنجم دين ، پيوند دادن مهره هاى ساخته شده و ايجاد ارتباط و وحدت بين انسان هاى مؤ من و تربيت يافته و در نهايت ، تشكيل يك حكومت جامع الهى در تمام ابعاد است ، - همان كارى كه پيامبر در مدينه انجام دادند - تشكيل يك جامعه اسلامى كه معيارها و هدف هاى آن الهى باشد و از هر جهت با جامعه هاى غير اسلامى تفاوت داشته باشد. اساساً اسلام دين وحدت ، جماعت و اجتماع است ، شما در نماز، حتّى اگر به تنهايى نماز بخوانيد، به صورت جمع با خداوند متعال سخن مى گوييد: (ايّاك نَعبد و ايّاك نستعين ) تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو كمك مى خواهيم . (اِهدنَا الصّراط المستقيم ) ما را به راه راست هدايت فرما. ((السّلام علينا و على عباد اللّه الصّالحين )) سلام بر ما و بر بندگان شايسته . اسلام با روش هاى مختلف سعى دارد مسلمانان را به تشكيل اجتماعات با شكوه تشويق كند، لذا مى فرمايد: تعداد نمازگزاران ، هر چه بيشتر باشد ثواب نماز جماعت افزون مى گردد. اگر غيبت و تهمت و... در اسلام امرى ناپسند است ، شايد به خاطر آن باشد كه عامل تفرقه و تشتّت است . و اگر هديه دادن ، صله رحم ، سلام كردن و مشورت امرى پسنديده است ، براى آن است كه اين گونه امور ايجاد محبّت مى كند و باعث انسجام و وحدت مى گردد. كار ششم آخرين كار دين آن است كه جامعه متّحد وتشكّل يافته را به دست رهبرى لايق و معصوم بسپارد، تا او امّت را از خطر تسلّط افراد مفسد، مسرف ، مترف ، جاهل و ظالم حفظ نموده ومردم را از وابستگى و دنياپرستى برهاند. به راستى ، سپردن رهبرىِ جامعه به دست شخص غير معصوم ، ظلم به مقام انسانيّت است . اين است دورنمايى از طرح كلّىِ مكتب كه اگر بخواهيم آنا را در يك سطر بيان كنيم ، مى گوييم : دين ، يك برنامه جامعى است كه نوع ((بينش ))، ((كوشش )) و ((روش )) را براى فرد و جامعه ، با معيارهاى خاصّ الهى معيّن مى كند. |
+ نوشته شده در جمعه دوازدهم بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۳:۲۸ ق.ظ توسط جواد شورگشتی از قم
|