دشمن را بشناسيم (1)
دشمن را بشناسيم (1)
طليعه
نگاه درس آموز و عبرت پذير هر يك از ما مبلغان به گذشته ي تاريخ و حوادث امروز جامعه، بينش و بصيرتي فراهم مي كند تا در كنار سلسله مباحث شايسته ي اعتقادي و اخلاقي و فقهي، برخي از گفتارهاي پويا و بنيادين را - كه در آموزه هاي معارف جايگاهي ويژه دارد - مطرح كنيم و مخاطبان خود را با ريشه هاي حوادث چهارده قرن گذشته، و شيوه هاي دشمنان در تمامي زمان ها و وظيفه هاي دين باوران در همه ي عرصه ها آشنا سازيم و راهي روشن برابر آنان بگشاييم.
دشمن شناسي، گفتاري از اين دست است كه پرداخت جامع و عالمانه به آن، در اين زمان، ضرورتي صد چندان يافته است. دست آورد اين بحث، هوش مندي و آينده نگري و حضور آگاهانه در فضاي فكري فرهنگي جامعه است تا در پرتو هر يك از اين آثار، دست هاي پيدا و پنهان دشمن ديده شود و توطئه هاي مرئي و نامرئي استكبار - در ابعاد مختلف - لمس گردد.
بي شك، در اين مقال، افزون بر آيات قرآن (1) و سخنان معصومان عليهم السلام، تمامي لحظه ها و صحنه هاي تاريخ پرفراز و فرود صدر اسلام از لحظه ي رحلت رسول الله صلي الله عليه و آله تا واپسين ساعات عصر عاشورا (2) ، توطئه هاي شكننده ي دشمنان در بيست ساله گذشته ي انقلاب، سخنان امام راحل - رضوان الله عليه - و مقام معظم رهبري - حفظه الله - مددكاري ارزش مند و رهنمايي روشن خواهد بود. (3)
دست آورد اين تحقيق، پديد آمدن قوه ي تحليل سياسي و تجزيه ي حوادث روزمره داخل و خارج كشور، نگرش همه سويه به پديده هاي فرهنگي، شبيخون هاي فكري و تهاجم هاي عقيدتي، شعله ور شدن شوق و عشق و تعهد نسبت به گنجينه هاي گران قدر معارف ناب ديني و حساسيت افزون تر در پاس داري از مرزهاي عقيدتي و نيروسازي بيش تر براي دفاع از آرمان هاي رهبر كبير انقلاب رحمه الله و مقام والاي ولايت است.
نوشتاري كه در دست داريد، گذري كوتاه بر اين بحث است و در سه بعد «ريشه ها» ، «شيوه ها» و «وظيفه ها» تدوين شده است. شايسته است روحانيان ارجمند به بيان اين بحث همت گمارند و مخاطبان خويش را از نگرشي نو و هوشياري بيش تر بهره مند سازند. ان شاء الله
ريشه ها و بنيان هاي اهداف دشمن
«بينش » ، «گرايش » و «كنش و واكنش » برخاسته از آن دو ويژگي عمده ي انسان است كه به مكتب، مذهب، كشور و فرهنگ خاصي وابسته نيست و در وجود همه ي نهاده شده است.
بينش انسان ها و نوع نگاه آنان به آفرينش، مانند سكه يي است كه بيش از دو رو ندارد:
1- مادي; در اين بينش، خوش بودن و گوارا نوشيدن و شيك پوشيدن، هدف نخست افراد است و هر آنچه آدمي، بيش تر به زر و زيور زندگي آراسته گردد، خوش بخت تر خوانده مي شود، گر چه در اين راه گوهر انسانيت خود را خرد كند و عمر خويش را - كه يگانه سرمايه ي نفيس او است - در تاراج هواها و هوس ها از دست دهد.
2- الهي; صاحبان اين بينش، بر اين باورند كه زندگي تالار خوش گذراني و ساحل تفريح و شادماني نيست، بلكه مدرسه يي است با دو زنگ. زنگ نخست، ديني و آخرين زنگ، حساب.
هدف مندي و هوشياري و آگاهي، نخستين ويژگي چنين انسان هايي است. تفريح و خنده و شوخي و شادماني، صفات ارزش مندي است كه در كنار هدف مندي جايگاه دارد نه آن كه آرمان اصلي زندگي باشد.
دشمن، پيش از هر اقدامي، بينش قدسي و آسماني انسان را مورد تهاجم قرار مي دهد تا وي را از اوج قداست و ارزش مندي به قعر شهوت و مادي گري كشاند و براي هميشه، در كام هواها و هوس ها به بند كشد. ازاين رو دو هدف مهم را در دستور كار خود قرار مي دهد:
1- خدشه دار كردن جامعيت و قداست دين و بي هويت كردن ارزش هاي مذهب.
2- آلوده ساختن چهره ي مرزبانان فكري - فرهنگي (روحانيان) و بي ارزش ساختن تمامي دين باوران. (4)
پيشينه ي اين دو، به صدر اسلام و پس از رحلت رسول اكرم صلي الله عليه و آله برمي گردد. با رحلت رسول الله صلي الله عليه و آله بدعت و نوآوري زشت، به ساحت دين وارد و احكامي از اسلام، تغيير داده شد. در پي آن، نام آورترين مرزبانان فكري - فرهنگي - كه از آبشار دانش و بينش پيشوايان معصوم عليهم السلام بهره مند شده بودند - مورد آزار قرار گرفته، پراكنده شدند. حاديث ساختگي، به طور انبوه، به مجموعه ي ناب و مقدس سخنان رسول اكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام وارد شد تا تمامي احاديث آنان را از اطمينان و قداست ساقط كند و به پاس چنين خيانت بزرگي، ابوهريره ها موفق به جلب رضايت غاصبان حكومت شده، با دستي پر و لبي لبريز از خنده، از حضورشان باز گشتند! ! (5)
با اندكي تامل، اين دو آرمان، در اين زمان نيز به خوبي لمس مي شود. آنان كه «پروتستانيزم اسلامي » را دامن زدند و با واژه هاي زيبايي مانند «نوآوري » و «اجتهاد آزاد» يكايك احكام الهي را زير سؤال برده تا معيار سازي سليقه يي را مطرح سازند، به طور خودآگاه و ناخودآگاه، «جامعيت » و «كمال » و «قداست » دين و ارزش هاي مذهبي را خدشه دار مي سازند. (6) روزي «حجاب » يادگار عهد بردگي خوانده مي شود; روزي ديگر، مهريه و اجاره و مضاربه و مزارعه يادگار عهد فئوداليسم معرفي مي گردد و به دنبال آن، پاره يي از احكام الهي، ناهمگون با عقل و ناسازگار با زمانه تلقي مي گردد و گاه نويسنده يي قلم به مزد تعدد زوجات را ظلم به زنان تفسير مي كند و نصف بودن ارث آنان را ستمي افزون مي داند و نصف بودن خون بها (ديه) و ولايت داشتن جد پدري را فاجعه يي جبران ناپذير مي شمارد; و افزون بر گفتار و نوشتار، كاريكاتورهاي شرم آوري ترسيم مي شود تا دين را نزد همه، خصوصا نسل نو، بي ارزش سازد.
شيوه ي دشمن در دست يابي به اهداف شيطاني
نخستين گام دشمن در قداست زدايي دين، «ايجاد ترديد در باورهاي عمومي » و آن گاه «تضعيف ارزش هاي الهي » و سرانجام «تحقير پاي بندي و دل بسته گي به آموزه هاي آسماني است.
او، در اين باره، هماره، از «نفوذ افكار بيگانه » استفاده مي كند تا نوگرايي و نوفهمي و تنوع طلبي افراد را پاسخ داده، ارزش هاي ديرپا و سنتي را خدشه دار سازد و افكار و عقايد انحرافي را با لعاب هاي دل انگيز و پرجاذبه عرضه كند. از اين رو، در قرون نخستين اسلام، اسرائيليات و مجوسيات و مانويات در درون جامعه ي اسلامي رخنه كرد و اكنون نيز انقلاب اسلامي ايران با هجوم ايسم ها و ايست هايي از آن سوي مرزها رو به رو است.
آن گاه كه با عينك «پلوراليسم » به تمامي مذاهب بنگريم، بينش ها و گرايش هاي يهوديت و مسيحيت و تمامي مذاهب اسلامي، سربلند و شايسته و پابرجا تلقي شده و هيچ حق مطلقي يافت نمي شود; زيرا، با «كثرت گرايي » ، هميشه لبخند بر چهره نمايان مي كنيم و آغوشي پرعطوفت، بر تمامي انسان ها، چه هدايت يافته و چه گمراه، مي گشايم و همه را بر سر سفره ي هدايت مي نشانيم و هر گونه حق گرايي و باطل ستيزي را شيوه يي خشونت بار و دور از آداب و رسوم امروز جهاني معرفي مي كنيم! !
با اين نگرش، بسياري از آيات قرآن، مانند «محمد رسول الله و الذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم » (7) و «فقاتلوا ائمة الكفر» (8) بايد دگرگون شود! و برخي سوره ها، مانند سوره ي كافرون - كه رسول الله صلي الله عليه و آله به كافران لبخند نزده بلكه آرا و عقايد آنان را به كلي مردود مي شمرد و در پايان با جمله ي «لكم دينكم و لي دين » (9) حقيقت را يكي دانسته و ديگر اديان را باطل مي شمرد - دوري از تشنج زدايي تفسير شود! ! و يا آن كه دين، به حاشيه ي جامعه رفته، سلسله آموزهايي اخلاقي، دور از راه كارهاي اجتماعي - سياسي تلقي شود كه تنها در گوشه ي معابد و كنج خانه ها جاي دارد!
افزون بر آن، با تئوري «قبض و بسط شريعت » ، واقعي نبودن سخنان رهبران فكري - فرهنگي جامعه و پديد آمدن قرائت هاي مختلفي از دين جلوه مي كند. بدين ترتيب، هر كسي، نظري داشته و هيچ سخني، مقدس محسوب نمي شود تا فردي شايسته و صاحب دانش و بينش برتر، حرف نهايي را درباره ي مشكلات جامعه بر زبان جاري كند و مسير سعادت دين باوران را باز نگهدارد!
در كنار اين مكاتب پر زرق و برق، گاه فكرهاي جديدي رخ مي نمايد كه در آن زن سالاري در خانواده و جامعه مطرح مي شود (فمينيسم) يا انسان محوري ارائه مي گردد (اومانيسم) و يا آن كه ميهن پرستي و محوريت آب و خاك در برابر دين و آيين به ميان مي آيد. (ناسيوناليسم) .
دست آورد تمامي اين نظرها، جاي گزيني فكر و فرهنگ و آداب و رسوم غير آسماني در دل و ديده و خانواده و جامعه ي ديني خواهد بود. پديده يي كه از دير زمان، استعمارگران، به دنبال آن بودند نگاه نوراني و بينش شفاف دين باوران را ربوده، باورهايي مادي و غبارآلود و بي مقدار به آن ها عرضه كنند و در پي آن، «غيرت ديني » و «جوش و خروش مذهبي » در درون افراد بي رنگ گردد و «تساهل و تسامح » نوعي لاابالي گري و بي توجهي به ارزش هاي والاي الهي و دهن كجي به مقدسات آسماني به همراه آورد! ! .
اسپنسر، فيلسوف معروف انگليسي، به ماموران مخفي و جاسوسان استعمار پير انگلستان، اين نكته ي بنيادين را گوشزد كرد و گفت: «اخلاق و آداب و زبان و تمدن خودتان را به اقوام و مردم كشورهاي ديگر بياموزيد و آنان را به حال خودشان واگذاريد كه براي هميشه، از آن شما خواهند بود» . (10)
مستر همفر، سلسله دستورهاي وزارت مستعمرات بريتانياي كبير را در كتاب «چگونه اسلام را نابود كنيم؟» اين گونه بازگو مي كند:
«بايد مسلمانان را از عبادت بازداشت و در سودمند بودن آن ترديد افكند، با اين دستاويز كه خدا از اطاعت انسان ها بي نياز است. بايد به شدت، از حج و از هر گردهمايي مسلمانان مانند نماز جماعت و حاضر شدن در مجلس هاي (امام) حسين ( عليه السلام) و دسته هاي عزاداري جلوگيري كرد، چنان كه بايد آن ها را به شدت از ساختن مساجد و زيارت گاه ها و حسينيه ها و مدارس بازداشت.
بايد زنان را تشويق كنيم كه چادر از سر بيفكنند و جوانان را تشويق كنيم كه به سوي آنان بروند تا فساد در ميان شان افتد. بايد پيام بي بند و باري را در جان هاي مسلمانان دميد» . (11)
ماموريت روشن فكران يا اصلاح گران
«روشن فكر» و «اسلام شناس » و «اصلاح گر» ، واژه هايي است كه گاه، بار گراني بر دوش ملت هاي مستضعف و مسلمان بوده است. در عرصه هاي مختلف، برخي از اين افراد طوطي صفت، همانند مهره يي نقش آفرين، در لحظه هاي مناسب، به دست استكبار و دشمنان اسلام، چيده مي شوند و با خامي و بي اطلاعي و تاريك دلي، به بيان سخنان يا نگارش واژه هايي در مردود سازي برخي احكام قطعي و مسلم ديني مي پردازند. اينان، با اصطلاحات و عبارات و واژه هايي به ظاهر زيبا و پرجاذبه، بدون آن كه در محافل مناسب و در برابر اسلام شناسان شايسته و آگاه لب به سخن گشايند، نسل نو را آماج اهداف ناپاك استكبار قرار مي دهند.
در چنين تهاجمي خدشه دار ساختن «جامعيت دين » و «آلوده نماياندن پاس داران مذهب و روحانيان » آرمان اصلي كه به ياري ابزارهاي زير دنبال مي شود:
1- زير سؤال بردن دين و معرفت ديني و حقانيت تشيع.
2- ايجاد ترديد و تضعيف احكام حياتي و روشن اسلام، مانند امامت و ولايت و ولايت فقيه و مرجعيت و ... .
3- ايجاد روحيه ي ناسيوناليستي و باستان گرايي و ملي گرايي به جاي عشق و ايمان به آرمان هاي ديني و ترويج چهارشنبه سوري و جشن در تخت جمشيد يا تغيير نام ميدان امام خميني در اصفهان به ميدان نقش جهان.
4- تلاش گسترده و فراگير در كشانيدن مسلمانان به سرخوردگي و نوميدي و غرب باوري و پوچي و پذيرش روحيه ي ضعف و سستي در برابر قدرت و عظمت غرب و قدرت هاي مستكبر جهاني.
5- تحريف تاريخ و تفسير حوادث گذشته، مطابق با معيارهاي نادرست استكباري.
6- طرح شعارهاي فريبنده ي سياسي براي اغفال ساده لوحان و افراد خام; شعارهايي مانند دموكراسي و برابري و آزادي خواهي و آزادي براي رسيدن به ولنگاري هاي اخلاقي و هرج و مرج هاي فكري.
7- رخنه در تشكل ها و مجموعه هاي انقلابي مذهبي و تلاش بسيار در گمراه ساختن انسان هاي پر جنب و جوش و باسابقه و بدون تحليل و بصيرت; تا برخي از اين افراد، مقابل نظام و ولايت ايستاده، نوعي ترديد و آشفتگي خاطر نسبت به گذشته ي انقلاب و نظام ايجاد كنند.
8- كوشش حساب شده و دقيق و گام به گام در كنار گذاشتن روحانيت متعهد و دل سوز با بهانه هايي مانند انحصارگر و قدرت طلب و سرسپرده و رشوه خوار و سرمايه دار و ... .
9- پديد آوردن دشمني و بدبيني و در پي آن، ايجاد حالت انتقاد و انتقام بين مسئولان كشور و شخصيت هاي روحاني و افزايش روحيه ي گروه بندي و باندبازي و حزب گرايي، جهت ورود به صفوف خودي ها و ايجاد ضربه ي سهمگين به نظام و مسئولان قابل اعتماد مردم.
10- تلقين ولايت مداري و عشق به امام زمان عليه السلام از طريق دوري گزيدن از مسائل سياسي و دنيوي و القاي اين كه سعادت مندي تنها، پرداختن به دعاها و ذكرها و آداب مستحب هر روز و هر هفته است.
11- شعله ور ساختن عشق و علاقه ي دين باوران، خصوصا چهره هاي شاخص و شناخته شده ي اجتماع، به لذت هاي دنيا و جلوه هاي دل رباي ماديات تا بدين وسيله، در هنگامه هاي حضور دوباره ي افراد در صحنه هاي رزم و جهاد، پاي آنان بلرزد و ميدان را خالي كنند و ديگران نيز با نگاه به هجوم پرشتاب اينان به لذات و خوشي هاي زندگي، به انقلابي ها و خداجويان بدين گردند.
دست آورد اين پديده، ريزش زشتي نوارهاي انحرافي ويدئو و ماهواره و مجلات مبتذل و نوارهاي ويران كننده ي كاست خواهد بود كه آرام آرام، در جاي جاي جامعه، با قيمت ارزان، به چشم مي خورد و مانند زلزله يي ويران كننده، اخلاق و اعتقادات و رفتارهاي شايسته را واژگون مي سازد.
- پاورقــــــــــــــــــــي
1) براي توضيح رك: آيه ي 22 سوره ي اعراف و تفاسير: انوار التنزيل، ج 3، ص 6 ; الفرقان، ج 2، ص 6 ; الميزان، ج 8 ، ص 35 و آيه ي 100 از سوره ي آل عمران و تفاسير ابن كثير، ج 1، ص 387، روح المعاني، ج 4، ص 16; صافي، ج 1، ص 336 و آيه ي 191 از سوره ي بقره و تفاسير: اطيب البيان، ج 1، ص 222; تفسير التبيان، ج 2، ص 149; روان جاويد، ج 1، ص 239 و آيه ي 193 سوره ي بقره و تفاسير روان جاويد، ج 1، ص 340; روح البيان، ج 1، ص 306 .
2) رك: رسالت خواص، سيد احمد خاتمي (سخنراني مقام معظم رهبري درباره ي عبرت هاي عاشورا به همراه تحليل جامع مؤلف در ريشه يابي حوادث عاشورا و تطبيق آن با زمان ما) ط دفتر تبليغات اسلامي قم.
3) رك: تبيان موضوعي حضرت امام خميني رحمه الله و كتاب آمريكا و ايران با فرهنگ و تهاجم فرهنگي، (تدوين موضوعي سخنان مقام معظم رهبري)، ط وزارت ارشاد اسلامي; سلسله آثار مسئولان سياسي، نظامي و فرهنگي آمريكا در ايران (با نام خاطرات) و ايرانيان همكار با رژيم طاغوت پهلوي (مانند خاطرات ارتشبد حسين فردوست يا كودتاي نوژه و...) .
4) نهضت امام خميني (س)، ج 3، سيد حميد روحاني، ص 1 تا 200 با تلخيص و گزيده برداري) .
5) نك: اجتهاد در مقابل نص; المراجعات، سيد عبدالحسين شرف الدين; الغدير، علامه اميني; سيري در صحيحين، محمد صادق نجمي; شيعه و بررسي هاي اسلامي، علامه طباطبايي; شبهاي پيشاور، سلطان الواعظين شيرازي; نقش ائمه در احياء دين، علامه سيد مرتضي عسكري.
6) رك: نهضت امام خميني (س)، ج 3، ص 1 تا 200 .
7) فتح / 29 .
8) توبه / 12 .
9) كافرون / 6 .
10) اسلام بر سر دو راهي، ص 23 .
11) خاطرات سياسي مستر همفر (جاسوس انگليسي در كشورهاي اسلامي)، ص 70، 72 و 73 .